فیل نایت در شرح‌حال جذاب و صادقانه‌اش درباره‌ی این که چطور غول عظیم صنعت کفش‌سازی، نایک، را ساخته است، به‌قدری بی‌پرده سخن می‌گوید که کمتر مدیری چنین کاری کرده است.

بسیاری از کتاب‌هایی که درباره‌ی کارآفرینان یا از زبان آن‌ها نوشته شده است، معمولاً خط داستانی تکراری و شاید تا حدی غلط‌ انداز دارند: کارآفرینی باهوش ایده‌ای خارق‌العاده به ذهنش خطور می‌کند، استراتژی کسب‌وکار واضحی می‌چیند، گروهی از حرفه‌ای‌ها را دور خودش جمع می‌کند و همه با کمک هم به شهرت و ثروت می‌رسند. چنین کتاب‌هایی کارآفرینی و موفقیت را طوری جلوه می‌دهند که انگار نتیجه‌ی قطعی نوعی بینش فوق‌العاده یا مهارت غیرعادی است.

اما کتاب کفش باز، روایتی متفاوت و صادقانه‌ است که حقیقت را در مورد مسیر رسیدن به موفقیت در کسب‌وکار توضیح می‌دهد: سفری آشفته،‌خطرناک و پرهرج‌ومرج که مملو از اشتباهات، تقلاهای بی‌پایان و فداکردن است. در واقع شما به عنوان خواننده در طول داستان مدام انتظار دارید که با شکست سنگینی مواجه شوید. درحالی‌که، امروزه وقتی مردم اسم نایکی را می‌شوند، «شکست» آخرین کلمه‌ای است که به ذهنشان می‌آید.