مروارید
کتاب مروارید، کتابی است رمان که نویسندهی آن جان اشتاین بک و ترجمهی سروش حبیبی است و نشر فرهنگ معاصر آنرا منتشر کرده است.
داستان کتاب مروارید که بر اساس یکی از حکایتهای قدیمی مردم مکزیک نوشته شده است، وصف زندگی فقیرانه صیادان بومی مکزیک است، که نخواستهاند از مادر طبیعت، پیوند ببرند و به نوکری سفیدپوستان، که آیین و زبان و تسلط اقتصادی خود را به زور اسلحه به آنها تحمیل کردهاند درآیند.
خلاصه داستان:
داستان رمان با توصیفهای دلنشین نویسنده از یک صبح زود آغاز میشود. صبحی که سراسر عشق است، عشق کینو که یک ماهیگر است و عشق خووانا همسر کینو به تک فرزندشان کایوتیتو. این زوج جوان با اینکه مانند دیگر اعضای روستا زندگی سختی دارند از داشتن کایوتیتو خوشحال هستند و به زندگی امیدوار. اما این خوشحالی چندان دوام ندارد و در همین صبح اتفاق وحشتناکی رخ میدهد. عقربی به آهستگی از طناب جعبهای که کایوتیتو در آن خوابیده بود پایین میآید و بچه را نیش میزند.
بخشی از کتاب:
کینو چاقویش را با چیرهدستی در ناف صدف فرو برد. مقاومت ماهیچه صدف را که منقبض شده بود در دسته چاقو احساس کرد. چاقو را اهرموار کمی حرکت داد. ماهیچه دهانبند صدف از کار افتاد و کاسههای آن از هم جدا شد. گوشتِ صدف که به لبی میمانست در هم پیچید و بعد بیحرکت ماند. کینو آن را با نوک چاقو بلند کرد. مروارید بزرگ زیر آن بود، کاملا گرد. تابناک مثل ماه. نور را در بند میکشید، زلالش میکرد و بازش میداد، در التهابی نقرهگون. به درشتی یک تخم کبوتر بود. بزرگترین مروارید دنیا.
«اقتباس متن از سایت کافهبوک»
اصفهان كتاب فروشگاه اینترنتی كتاب در اصفهان
ناشر | فرهنگ معاصر |
---|---|
سال انتشار | |
نویسنده | جان اشتاین بک |
مترجم | سروش حبیبی |
وزن | 175 گرم |
نوبت چاپ | |
نوع جلد | جیبی-شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
شابک |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.