غول غولک و ریزغولک (من و مغز بادام)
كتاب غول غولک و ریزغولک (من و مغز بادام) نوشته ناهید رحیمی است که نشر نوشته آنرا منتشر کرده است.
یکی از مطالبی که این روزها زیاد شنیده میشود، مسألهی سالمندی جمعیت است. بر اساس پژوهشها تا سال 1419 جمعیت کشور عزیزمان ایران، وارد دوران سالمندی میشود.
سالمندان سرمایهی عظیم اجتماعی هستند که تجربیاتشان میتواند به خوبی راهنمای زندگی فرزندان باشد. در مقابل، ایشان از فرزندان خود انتظار توجه، احترام و همدلی دارند.
مجموعهی «من و مغز بادام» با هدف توجه به نحوهی تعامل با سالمندان نگارش یافته است.
این مجموعه از طریق شعر و داستان این مهم را به کودکان آموزش میدهد که باید به دور از نگاه ترحمآمیز، عزت نفس بزرگان را حفظ کنند. البته این نکته را بچهها بیشتر از نحوهی رفتار پدر و مادر خویش با والدینشان میآموزند.
با آموزش و درک متقابل میتوان این دوران را به روزهای شاد و پرثمر هم برای سالمندان و هم برای فرزندان تبدیل کرد.
در این کتاب میخوانیم:
یک روز گرم تابستانی علی وارد زیرزمین شد، مادرش از او خواسته بود از زیرزمین یک شیشه سرکه برایش بیاورد. علی یک شیشه بزرگ سرکه را برداشت اما ناگهان سایهای را دید که پشت کمد قدیمیِ مادر پنهان شد…
ديگر كتاب های اين مجموعه را اين جا ببينيد
اصفهان كتاب فروشگاه اینترنتی كتاب در اصفهان
ناشر | نوشته |
---|---|
سال انتشار | |
نویسنده | ناهید رحیمی |
مترجم | |
وزن | 75 |
نوبت چاپ | |
نوع جلد | شومیز-خشتی |
گروه سنی | تا 10 سالگی |
شابک |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.