خاطرات يك بي عرضه جلد 8 سبز چمني

گرگ هفلي بدجوري بدآورده است. بهترين دوست او، رالي جفرسون، به او پشت كرده و پيدا كردن دوستان جديد در مدرسه راهنمايي بدجوري گرگ را به زحمت انداخته است. گرگ براي آنكه اين وضعيت را تغيير دهد، تصميم مي‌گيرد حسن نيتش را ثابت كند و با تصميماتش فرصت‌ اي جديدي براي خود ايجاد كند. آيا بالاخره چرخ زمانه به نفع گرگ مي‌چرخد يا سرنوشت او اين است كه باز هم درگير ماجراهاي دشوار ديگري شود؟